نقطه سرخط !

و فرشته ای با بال های خونی، در صدای خنده ات، با مرگ میرقصید!

تبلیغات تبلیغات

~خدا کی با من دعوا نداشت که الان نداشته باشه!!؟؟ 

ساعت 1 و 42 دقیقه ی نیمه شب 21 اردیبهشت، نزدیکای 22 اردیبهشت ماه تاریخ دقیق مینویسم که بفهمید الان نمینویسم و ننوشتم آهنگام اونقدر زیاده که نمیدونم از بین eve و بی تی اس، یا استری کیدز و تی اکس تی یا حتی بیلی آیلیش! کدومو انتخاب کنم ... به هر حال حرف و خاطرات برای گفتن زیاده بزارید از پنجشنبه شروع کنم، جشن امام رضایی های مشهد به وقت ساعت 16! حقیقتا ما چون مهمون داشتیم با خاله هالمو و داییم اینا ساعت شیش اینا، تقریبا زمان اذون رفتیم میدون شهدا و اووف!! چه
ادامه مطلب

~ب.ن مخفف بعدا نوشت!

همه چیم شده شوگا و آقای آگوست دی عزیز! نمیدونم چرا و حقیقتش علاقه ای هم ندارم که دنبال دلیلش بگردم! شاید بخاطر اینکه اون با آهنگ روزگارشو فریاد میزنه و من با نوشتن؟؟ نمیدونم... به هرحال الان که دارم مینویسم چهارشنبه ساعت 1 و 7 دقیقه ی نیمه شبه و من صب باید ساعت هفت و ده دقیقه برم مدرسه! به هرحال امروز بچه ها قرار گذاشتن با مشاورمون تا ساعت دوازده و نیم مدرسه باشیم و من چی؟! طبق معمول به مامان و بابام گفتم بابام اوکی داد ولی دیشب که پرسیدم بابام گفت حالا
ادامه مطلب

وبلاگ های پیشنهادی

جستجو در وبلاگ ها